علت غيبت امام زمان(عج)

عبد الله بن فضل هاشمي مي‌گويد: از امام صادق (عليه السلام) شنيدم که فرمودند: همانا براي صاحب اين امر غيبتي است که چاره‌اي از آن نيست و در آن هر اهل باطلي در شک و ترديد قرار مي‌گيرد.

پس به امام عرض کردم: فدايتان شوم، اين غيبت به خاطر چيست؟ امام (عليه السلام) فرمودند: «حکمت و جهت غيبت او همان حکمت در غيبت حجت‌هاي الهي که قبل از ايشان بودند، مي‌باشد و جهت و سبب غيبت مشخص نمي‌گردد مگر بعد از ظهور حضرت همان طوري که حکمت آن‌چه را که حضرت خضر (عليه السلام) انجام داد يعني سوراخ نمودن کشتي و کشتن آن پسر بچه و بناي آن ديوار تا هنگام جدايي آن دو، براي حضرت موسي (عليه السلام) روشن و معلوم نگرديد اي فرزند فضل. اين امر (غيبت)، امري است از ناحيه‌ي خداوند متعال و سرّي است از اسرار الهي و غيبي است از غيب‌هاي خداوند متعال و آن‌گاه که دانستيم خداوند عزّوجل حکيم است، بايد بپذيريم که همه‌ي کارهاي خداوند بر اساس حکمت است گر چه سبب و جهت آن براي ما مشخص و معلوم نباشد.

آن‌چه که از اين روايت و امثال آن به دست مي‌آيد اين است که علت اصلي غيبت چيزي است که اطلاعي از آن نداريم و صلاح ما در پرده برداشتن از غيبت نبوده است تا آن‌گاه که هستي از پرتو نور آن نيّر اعظم روشن گردد و راز غيبتشان را بر ما آشکار کنند.

 اما در عين حال در برخي روايات حکمت‌هايي براي غيبت ذکر شده است که توجه به آن‌ها مفيد مي‌باشد. برخي از حکمت‌هاي غيبت عبارتند از:

1- امتحان مردم در زمان غیبت:

امام صادق (عليه السلام) مي‌فرمايند: «شکي نيست در اين‌که غيبت حضرت، جايگاه امّتحان انسان‌هاست. همان چيزي که مشيت الهي به آن تعلق گرفته است و مصلحت را اقتضا مي‌نمايد. آيا خداوند متعال در کتابش يادآوري نفرموده است که امّتحان براي مؤمنين از بندگانش خواهد بود؟

أَلـم * أَحَسِبَ النّاسُ أَن يُترَکُوا أَن يَقُولُوا آمَنّا و هُم لايُفتَنُون.

آيا مردم پنداشته‌اند همين که بگويند ما ايمان آورديم، رها مي‌شوند و مورد امّتحان قرار نمي‌گيرند؟

در جايي ديگر امام موسي کاظم (عليه السلام) مي‌فرمايند: «هنگامي که پنجمين فرزندم غايب شد، مواظب دين خود باشيد تا کسي شما را از آن بيرون نکند. براي اين غيبت آزموني است که خداوند با آن بندگانش را امّتحان مي‌کند.

2_ نبودن بيعت کسي بر گردن ايشان:

امام زمان (عليه السلام) آن مصلح بزرگي است که در راه برپايي انقلاب و حکومت عدل جهاني با هيچ قدرت ستمگري سازش نخواهد کردطبق روايات ايشان مأمور به مبارزه‌ي قاطع و آشکار با همه‌ي ظالمان است.

امام علي (عليه السلام) در اين زمينه مي‌فرمايند:

«إِنَّ القائِمَ مِنَّا إِذا قَامَ لَم يَکُن لِأَحَدٍ في عُنُقِهِ بيعةِ فلِذلک تُخفي ولادَتَهُ و يَغيبُ شَخصَهُ»

همانا قائم ما وقتي قيام کند بيعت احدي بر او نيست پس به همين خاطر ولادتش پنهان مي‌باشد و از نظرها غايب مي‌گردد.

خود حضرت نيز در پاسخ به سؤالات اسحاق بن يعقوب مي‌فرمايند:

« إِنَّهُ لَم يَکُن لِأَحَدٍ مِن آبائي‌ (عليهم السلام) إِلّا وَ قَد وَقَعَت في عُنُقِهِ بَيعَةٌ لِطاغِيهِ زَمَانِهِ وَ إِنِّي أَخرُجُ حينَ أَخرُجُ وَ لابَيعَةَ لِأَحَدٍ مِنَ الطَّوَاغيت فِي عُنُقِي»

«هيچ يک از پدران من نبودند مگر آن که بيعتي از طاغوت زمان خود بر گردن داشتند، اما من وقتي قيام کنم، بيعت احدي از طاغوت‌هاي زمانه بر گردنم نيست»

3_ حفظ جان و ترس از کشته شدن:

يکي ديگر از حکمت‌هايي که براي غيبت حضرت ذکر شده است ترس از کشته شدن استزراره مي‌گويد: از امام صادق (عليه السلام) شنيدم که مي‌فرمودند:

«إِنَّ لِلقائِمِ غَيبَةٌ قَبلَ أَن يَقُومَ»

«همانا براي قائم (عليه السلام) ما غيبتي است قبل از اين‌که قيام نمايد.» عرض کردم: سبب آن چيست؟ حضرت فرمودند: «ترس از کشته شدن»

با اين‌که کشته شدن در راه خدا آرزوي ديرينه‌ي معصومين‌ (عليهم السلام) و هر انسان آزاده‌اي بوده و هست و حضرت مهدي (عليه السلام) فرزند همان امامي است که وقتي ضربت شمشير بر فرق مبارکشان فرود آمد، نواي زيباي «فُزتُ و رَبِّ الکعبَة» او گوش عرشيان را نوازش داد، اما علت اين‌که حضرت غايب شدند تا کشته نشوند و زنده بمانند، دو مسأله‌ي مهم مي‌باشد:

الف) وضعيت حضرت مهدي (عليه السلام) با همه‌ي ائمه‌ي قبل از خود کاملاً متفاوت بود به جهت اين‌که دوست و دشمن به واسطه‌ي اخبار و روايات فراوان در اين زمينه، مي‌دانستند کسي که بنا است ريشه‌ي ظلم و ظالم را بکند و عدالت را در صحنه‌ي پهناور گيتي بگستراند، کسي نيست جز ايشان، بنابراين خلفاي جور لحظه و آني در قتل ايشان درنگ نمي‌کردند و هرگز اجازه نمي‌دادند زنده بمانند.

ب) حضرت مهدي (عليه السلام)، بقيه الله و آخرين ذخيره‌ي الهي است. اگر ائمه‌ي ديگر به شهادت مي‌رسيدند، امام ديگري بود که جانشين ايشان گردد، اما مشيت الهي بر اين تعلق گرفت که جانشينان رسول مکرم اسلام (صلي الله عليه و آله وسلم) دوازده نفر باشند، به عدد نقباي بني اسرائيل در اين صورت اگر امام ظاهر بود و کشته مي‌شدند زمين از حجت خدا خالي مي‌ماند و نظام آفرينش در هم مي‌ريخت.

منتخب الأنوار المضيئه، ص 154

عنکبوت (29)، 2

طوسی، غيبت، ص 238

شيخ صدوق، کمال الدين و تمام النعمة، ج 1، ص 318

شيخ صدوق، کمال الدين و تمام النعمة، ج 1، ص 318، ح 8

ر.کمنتخب الأنوار المضيئه، ص 152

شيخ صدوق، کمال الدين و تمام النعمة، ج 1، ص 333

علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 51، ص 152

شيخ صدوق، کمال الدين و تمام النعمة، ج 2، ص 376

صافی گلپايگانی، منتخب الأثر، ص 45، فصل اول

شوری (42)، 42 و 43

ر.ککشف المراد در شرح تجريد الاعتقاد، ص 381 به بعد

ملک (67)، 30

خواجه نصير الدين طوسی، کشف الاسرار، ص 362

انفال (8)، 53

0 دیدگاه در “علت غيبت امام زمان(عج)افزودن → خودتان

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فارسی سازی پوسته توسط: همیار وردپرس